کد مطلب:102468 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:387

در نهی از غیبت مردم











غیبت از ناپسندترین كارهای اجتماعی است و نشان دهنده ی ضعف شخصیت و سستی ایمان گوینده است. كسی كه در برابر دیگری- چه دوست باشد و چه دشمن- احساس ناتوانی و كوچكی و گاه رشك و حسادت، می كند و از راه درست و به شكل رویاروی نمی تواند این ضعفها و كمبودها را جبران كند و قدرت رسانیدن خود را هم به او ندارد، دست به غیبت می زند و در پشت سرش به بدگویی از او می پردازد. این بدگویی اگر راست نباشد و صفات بدی را كه به كسی نسبت می دهد در آن كس نباشد، تهمت و افترا به حساب می آید و از نظر حقوق اسلامی سزاوار حد و كیفرهایی متناسب با آن است و اگر آن صفات در آن كس باشد و بازگو كردنش باعث انتشار آن اوصاف یا اعمال ناشایست در میان مردم گردد، غیبت به حساب می آید و از گناهان بزرگ شمرده می شود. پروردگار در این باره می فرماید:

(یا ایهاالذین آمنوا اجتنبوا كثیرا من الظن، ان بعض الظن اثم و لا تجسسوا و لا یغتب بعضكم بعضا، ایحب احدكم ان یاكل لحم اخیه میتا فكرهتموه؟! و اتقوا الله، ان الله تواب رحیم.) (الحجرات/ 12).

ای كسانی كه ایمان آوردید، از بسیاری از گمانها دوری گزینید، زیرا برخی از گمانها گناه است و در كار مردم كاوش نكنید و نباید برخی از شما در پشت سر برخی دیگر بدگویی كند، آیا هیچ یك از شما دوست دارد كه گوشت برادر مرده اش را بخورد؟ پس آن را ناخوش دارید! و خدای را پروا گیرید، بی گمان خدا بسیار توبه پذیر و بسی مهربان است.

گمان بد و بی جا درباره ی یكدیگر داشتن، اجتماع را به سوی بدبینی و گسترش

[صفحه 350]

تباهی و پراكندگی و اختلاف می كشاند كه خود گونه ای گناه اجتماعی است كه از گناه فردی بسی بدتر است و مردم را زنجیروار به سوی گناهان كوچك و بزرگ می كشاند. زیرا همه ی افراد در یك مجتمع به هم وابسته هستند و بدگمانی هریك، چون بیماری واگیر، به دیگران هم سرایت می كند و همه را دچار می سازد.

سپس می فرماید: افراد یك مجتمع نباید در كار یكدیگر كاوش كنند و علیه یكدیگر و همسایه و دوست و خویش جاسوسی نمایند. چه بسیاری از كارهای بد، با پوشیده ماندن، شاید كه همچنان پوشیده بماند یا از بین برود، ولی اگر آشكار گردید، با از بین رفتن حرمت و زشتی آن، در بین دیگران هم گسترش یابد و بدآموزی همه جا را فراگیرد.

سپس ایمان آوردگان را از بدگویی در پشت سر یكدیگر بازمی دارد و برای نشان دادن شدت نادرستی و زشتی بسیار آن، تشبیهی به میان می آورد كه هیچ انسان سالمی دوست ندارد و طبعش نمی پسندد كه آن را انجام دهد و آن خوردن گوشت تن برادر خودش، پس از مردن است و نتیجه گیری فوری چنین كاری، تنفر و اشتمئزازی است كه تصورش در هر كس ایجاد می كند و خود می گوید: پس همانگونه كه خوردن گوشت برادر مرده ی خود را خوش ندارید، بدگویی در پشت سرش را هم نباید بپسندید كه ناخوشایندی و تباهی سرانجام آن كه فراگیر و همگانی است، بسی زشت تر و بدتر از آن كار فردی است. در زمینه ی بدگمانی، جاسوسی و بدگویی در پشت سر، خدای را در نظر بگیرید و پروای او را داشته باشید و اگر چنین می كرده اید، از هم اكنون كه به بدی آن آگاه شده اید، به سوی خدا و خوش گمانی نسبت به یكدیگر و پرده پوشی از رازها و حفظ الغیب برادران ایمانی و همنوعان خویش، بازگردید و بدانید كه خدا هم پذیرای بازگشتگان است و فرشتگان آغوش خود را به روی این كسان می گشایند و هم پروردگار بسی مهربان است و رحمتش را بر سر همه ی بندگان خیرخواه و درستكار و پاك اندیش می گستراند.

[صفحه 351]

پس از كتاب خدا، نهی از غیبت و بدگویی پشت سر كسی، در گفتار رسول خدا (ص) بسیار آمده است، از جمله:

قال رسول الله صلی الله علیه و آله:«لا تحاسدوا و لا تباغضوا و لا یغتب بعضكم بعضا و كونوا عباد الله اخوانا».

پیامبر خدا (ص) فرمود: نسبت به یكدیگر حسد نورزید و كینه ی همدیگر را در دل نداشته باشید و نباید از شما دیگری را در پشت سر بد گوید و بندگان خدا، با هم برادر باشید.

و روی جابر و ابوسعید عنه صلی الله علیه و آله:«ایاكم و الغیبه، فان الغیبه اشد من الزنا، ان الرجل یزنی فیتوب الله علیه و ان صاحب الغیبه لایغفر له حتی یغفر له صاحبه».[1].

جابر و ابوسعید از پیامبر اكرم (ص) روایت كردند كه فرمود: «شما را هشدار می دهم از بدگویی در پشت سر كسی، زیرا غیبت از زنا بدتر است، شخص مرتكب زنا می شود و سپس خدا توبه و بازگشت او را می پذیرد، ولی صاحب غیبت آمرزیده نمی شود تا كسی كه غیبتش را كرده از او درگذرد و او را ببخشد.

و فی حدیث سلمان، قلت: یا رسول الله، علمنی خیرا ینفعنی الله به، قال: «لا تحقرن من المعروف شیئا و لو ارفضت من دلوك فی اناء المستسقی و الق اخاك ببشر حسن و لا تغتابنه اذا ادبر».[2].

در حدیث سلمان آمده كه گفت: گفتم: رسول خدا، خیری به ما من بیاموز كه خدا به وسیله ی آن سودی به من برساند. فرمود:«هیچ مقدار از نیكی را كوچك نشماری اگرچه از ظرف آبخوری خودت كمی آب در ظرف خواستار آب بریزی و برادرت را با چهره ی باز و با خوشرویی دیداركنی و چون پشت كرد و رفت به هیچ روی نباید غیبت او را بكنی».

[صفحه 352]

همه ی این سفارشها و آموزشها می رساند كه یكی از بدترین خصلتها و بدفرجام ترین كارها، بدگویی پشت سر كسی دیگر است.

حال ببینیم امام علی (ع) درباره ی غیبت چگونه آموزش می دهد:

و من كلام له علیه السلام فی النهی عن غیبه الناس

«و انما ینبغی لاهل العصمه و المصنوع الیهم فی السلامه ان یرحموا اهل الذنوب و المعصیه و یكون الشكر هو الغالب علیهم و الحاجز لهم عنهم، فكیف بالغائب الذی عاب اخاه و عیره ببلواه. اما ذكر موضع ستر الله علیه من ذنوبه مما هو اعظم من الذنب الذی عابه به؟! و كیف یذمه بذنب قد ركب مثله! فان لم یكن ركب ذلك الذنب بعینه، فقد عصی الله فیما سواه، مما هو اعظم منه. و ایم الله لئن لم یكن عصاه فی الكبیر و عصاه فی الصغیر، لجراته علی عیب الناس اكبر.»[3].

[صفحه 353]

برای كسانی كه از گناه خود را بركنار نگاه داشته اند و در سالم ماندن از انحراف، لطف و احسان خدا آنان را در بر گرفته است، سزاوار است كه بر گناهكاران و نافرمانان رحمت آرند و سپاسگزاری اندیشه و رفتاری باشد كه بر آنان چیره است و جلوگیرنده ی آنان از مشغول شدن به بدگویی در پشت سرشان، تا چه رسد به غایبی كه در پشت سر برادرش از وی عیب جویی كند و به نكوهش گرفتاری او در گناه بپردازد. آیا جایگاه گناه پوشی خدا را درباره ی خودش از یاد برده است كه بر روی گناهی كه برادرش را به خاطر آن عیب جویی می كند؟! و چگونه به سرزنش او به علت ارتكاب گناهی زبان می گشاید كه خود مانند آن را مرتكب شده است! و اگر همان گناه او را انجام نداده است، از فرمان خدا در موردی سرپیچی كرده است كه بسی بزرگتر از گناه اوست و به خدا سوگند اگر در انجام گناه بزرگ از فرمان خدا نافرمانی نكرده است و در ارتكاب گناه كوچك سرپیچی كرده، بی گمان گستاخی او بر عیب گرفتن از مردم نافرمانی و گناهی بزرگتر است.

[صفحه 354]

امیرالمومنین، در این سخن، درسی گرانبها به مردم یك اجتماع ایمانی كه می خواهند انسانی زندگی كنند، می دهد:

اهل عصمت كسانی هستند كه با آگاهی از شایستها و ناشایستها الهی و با تمرین و ممارست و در عملی پیوسته و اراده ای استوار، توانسته اند بر غریزه ها و خواستهای حیوانی و بر نفسی كه همیشه انسان را به انجام كارهای ناروا فرمان می دهد، چیره گردند و مهار آن را در دست گیرند و خود را از سطح حیوانی برتر برده بر چگاد انسانیت پا نهند و رفتاری در پیش گیرند كه آنان را هرچه بیشتر تعالی و تكامل بخشد و به اهداف والای انسانی نزدیك تر گرداند.

همین افراد، بدون لطف و رحمت و فضل الهی، نمی توانند به چنین سطحی برسند و تا چنین زمینه ای، آگاهانه و با اراده، در خود ایجاد نكرده اند، رحمت و فضل الهی را به دست نمی آورند. پس، از یك سو كوشش باید تا از سوی دیگر كشش ایجاد شود. زمینه و شرایط كه در زمین وجود انسان، به دست كشتورز خود او، فراهم گردید، باران رحمت و احسان و تفضل پروردگار بر سرش می بارد و بار و بر آن، رستن و به سلامت جستن از گناهان و از بیراهه رفتن و به هلاكت افتادن است.

چنین كسانی سزاوار است به شكرانه ی نعمتو نیكی پروردگار با دین گناه گناهكاارن و سرپیچی از فرمان پروردگار، آنها را از ناآگاهی آن افراد بدانند و بر آنان رحمت بیاورند و با روشی درست و انسانی و موثر به راهنمایی ایشان بپردازند.

سپاسگزاری در برابر نعمتی عبارت است از شناختن قدر و ارزش آن نعمت و به كار بردن آن در جای درست خودش و گستردن سایه ی آن نعمت بر سر دیگران. این سپاسگزاری شایسته است كه پیوسته بر اندیشه و رفتار و گفتار آنان غالب باشد، به گونه ای كه به كار بردن این شكر نگذارد از وظیفه ی خود غفلت ورزند و به عیب جویی و سرزنش دیگران بپردازند.

رهنمود بالا را امیرالمومنین (ع) برای كسانی می گوید كه شرایط عصمت و

[صفحه 355]

مشمول لطف و رحمت پروردگار شدن را در خود ایجاد كرده اند، وظیفه ی شایسته ای است برای افراد آگاه و آنان كه مراقب خویش و در اندیشه و نگران دیگران هستند.

می فرماید: چگونه كسانی كه به چنین سطحی از تربیت و آگاهی و توان خود نگهداری نرسیده اند، به خود جرات می دهند تا در پشت سر برادری كه گرفتار مصیبت ناآگاهی و در نتیجه دچار بلای گناهكاری است، بدگویی و عیب جویی كنند، و آن عمل را بر آنان زشت و ننگ به شمار آورند؟

این سوال و سوال بعد استفهام انكاری و از روی تعجب است و با نشان دادن و یادآوری موقعیت خودشان، موثرترین دلیل و حجت علیه آنان است.

سپس این پرسش را مطرح می كند كه آیا به یاد پرده ای كه خدا بر روی گناه خودشان افكنده است نمی افتند؟ همان گناهی كه بس بزرگتر از گناهی است كه برادرش مرتكب شده او را به خاطر انجام آن نكوهش كرده است. چگونه در پشت سر برادرش به علت انجام گناهی از او بدگویی می كند كه خود مرتكب ناشایستی همانند آن شده، یا اگر عینا همان گناه نباشد، در مورد دیگری از فرمان خدا سرپیچی كرده است كه بسی از گناه او بزرگتر است.

آنگاه به خدا سوگند یاد می كند كه اگر چنین كسی، در گناهان بزرگ یا كوچك یا همسان با گناه برادر گناهكارش، از فرمان خدا سرپیچی نكرده است، بی گمان جرات و گستاخی او بر عیب جویی مردم، از همه ی آن گناهان بزرگتر است، زیرا غیبت به شمار می رود و غیبت بزرگترین گناه است.

سپس امیرالمومنین فلسفه ی رهنمود خویش را به شكلی زیباتر توضیح می دهد:

«یا عبدالله، لاتعجل فی عیب احد بذنبه، فلعله مغفور له و لا تامن علی نفسك صغیر معصیه، فلعلك معذب علیه. فلیكفف من علم منكم عیب غیره لما یعلم من عیب نفسه، ولیكن الشكر شاغلا له علی

[صفحه 356]

معافاته مما ابتلی به غیره.»[4].

ای بنده ی خدا، در عیب جویی از كسی به خاطر گناهش شتاب مكن، زیرا باشد كه آمرزیده شده باشد و بر خویشتن در برابر كوچكی معصیت آسوده مباش، چه بود كه بر آن عذاب شوی. پس باید هركس از شما كه از عیب خویشتن آگاه است، به خاطر آن از عیب جویی دیگری دست بردارد و سزاوار است كه سپاسگزاری بر كنار ماندنش از بیماری گناهی كه دیگری بدان گرفتار شده پیوسته او را به خود مشغول دارد.

چهار نكته ی آموزنده را، در این بخش، امام به عنوان اصول اجتماعی و خودشناسی، سفارش می فرماید:

1. اگر كسی بر اثر نادانی یا غفلت دچار گناهی فردی شده است، نباید در داوری علیه او و عیب جویی از او، شتاب ورزید، زیرا چه بسا از نادانی و غفلت بیرون آمده با توبه و یا، به جبران آن، با انجام كار نیكی، خدا او را آمرزیده باشد،

[صفحه 357]

2. هیچ گناهی را كه شخص انجام می دهد نباید كوچك شمرد و بر خویشتن، به خاطر كوچكی و قابل گذشت بودن آن آسوده خاطر شود، زیرا همین كوچك شمردن و كم اعتنایی، غفلت به بار آرد و انسان را به گناهی بزرگتر كه سزاوار عذاب است، وادارد،

3. پس آگاه بودن از عیب خویشتن، هرچند كه به ظاهر عیب كوچكی باشد، باید باعث شود كه انسان از سرزنش دیگران و به زبان آوردن گناه آنان و بدگویی در پشت سرشان خودداری ورزد و به اصلاح خود بپردازد،

4. با دیدن گرفتاری دیگران به گناه، سپاسگزاری از سالم ماندن خودش، سزاوار است كه همه ی وقت و فكر او را به خود سرگرم كند، زیرا این ابتلا، خود آزمایشی است كه برای هر شخصی پیش می آید، اگر شخصی در غفلت و بی توجهی بود، آلوده به گناه می شود و اگر آگاه و وظیفه شناس بود، خود را از آلودگی به گناه و گرفتاریش بركنار می دارد و از آزمون روسفید بیرون می آید، پس پیوسته باید خدای را سپاس گویدكه نعمت آگاهی و بیداری را به وی ارزانی داشته است.

و اینك به آموزشهای اخلاقی دیگر، فهرست وار، اشاره می شود و هریك از آنها كه نیاز دارند، توضیحی به اختصار، به دنبال آنها خواهد آمد:


صفحه 350، 351، 352، 353، 354، 355، 356، 357.








    1. این حادیث را ابن ابی الحدید (شرح نهج 9/ 60) نقل كرده است.
    2. این احادیث را ابن ابن ابی الحدید (شرح نهج 9/ 60) نقل كرده است.
    3. نهج، ط 140.
    4. نهج، ط 140.